روز خویش را
روز خویش را
با آفتاب روی تو
کز مشرق ،خیال دمیده است
آغاز می کنم
من با تو می نویسم ومی خوانم،
من باتو راه می روم وحرف می زنم،
وز شوق این محال
که دستم به دست توست
من جای راه رفتن
پرواز می کنم ...!
با آفتاب روی تو
کز مشرق ،خیال دمیده است
آغاز می کنم
من با تو می نویسم ومی خوانم،
من باتو راه می روم وحرف می زنم،
وز شوق این محال
که دستم به دست توست
من جای راه رفتن
پرواز می کنم ...!
۶.۰k
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.