من نبودم و تو بودی

من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم
دیدگاه ها (۱)

دخـتــَــر کـه بــاشیمیـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ...

در خانه باز شد ، کودک شادمان به سمت در دوید ، مرد باز هم دست...

می توانی با نگاهی در دلم غوغا کنیباز این آرامِ عاشق پیشه را ...

دوست داشتن یه نفردیوونگیه . . .دوست داشته شدنتوسط یه نفر یهه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط