در خانه باز شد کودک شادمان به سمت در دوید مرد باز ...

در خانه باز شد ، کودک شادمان به سمت در دوید ، مرد باز هم دست خالی به خانه آمده بود . کودک نگاهی به چشمان شرمسار پدر انداخت . سپس دستان پدر را گرفت تا دیگر خالی نباشد . . .
به سلامتی اون بابایی که نمیخواد شرمنده خونوادش بشه
به سلامتی اون بچه ای که نمیخواد شرمندگی پدرشو ببینه . . .
دیدگاه ها (۱)

هیچ وقت دل به کسی نبندچون این دنیا اینقدر کوچیکه که توشدو تا...

در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.خارپشت ها و...

دخـتــَــر کـه بــاشیمیـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ...

من نبودم و تو بودی ،بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی...

وقتی بچتون رو

⁶⁶چند روز بعدشب بود. جونگکوک به خانه ی پدر و مادرش رفته بودص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط