کیوت ولی خشن پارت

کیوت ولی خشن پارت ۹

کوک : بیا تو
مرده میره تو و میگه
مرده : قربان اوردیمش
کوک : خیلی خب بیارینش تو
مرده : بله چشم
بعدش ا.ت رو هل داد داخلو روی زانو افتاد
مرده : زانو بزن
ا.ت : نمیخوام عه ولم کن
کوک : بیخیال شما برید بیرون
مرده : بله قربان
بعدش تعظیم کردو رفت بیرون
کوک : چه عجب بالاخره بهوش اومدی
صدا برات خیلی آشنا بود ولی بیخیال گفتی
ا.ت : اگه بیهوشم نمیکردین زودتر از اینا بهوش میومدم
کوک نیشخندی زدو گفت
کوک : خیلی خب میتونی بشینی
بعدش روی یکی از مبلا نشستی
کوک : میدونی الان کجایی ؟
ا.ت : اتفاقا میخواستم بپرسم
کوک : هه تو الان توی مخفیگاه بزرگترین مافیا ی کره هستی تا حالا اسم گروه مافیایی گرگ سیاه به گوشت خورده ؟
ا.ت : آره خب
کوک : پس اسم سردسته شون هم میدونی ؟
ا.ت : آره ولی تمایل ندارم بگم
کوک : پس دوست نداری اسم دوست پسر سابقتو به زبون بیاری ؟
ا.ت : دقیقا
کوک : حتی اگه الان جلوت نشسته باشه ؟
(بچه ها کوک ماسک داره برا همین ا.ت تشخیصش نمیده)
تو خشکت زدو با تعجب داشتی بهش نگاه میکردی تا اینکه ماسکشو دراورد و تو چشمات پر از اشک شد اصلا نمیتونستی باور کنی که بعد شش ماه دوباره میتونی از نزدیک ببینیش
بعدش کوک از پشت میزش اومد بیرون و دستتو گرفتو بلندت کرد و بعد در آغوش گرفتت تو هم همونجا داشتی گریه میکردی......