فرصتی دیگر پارت
فرصتی دیگر پارت ۱۸
باکوگو « ایکو ببین خوبه شاید خریدمش »
{ایکو شمشیر رو برداشت}
ایکو « ب طرز عجیبی سبک و راحت میشه باهاش حمله کرد »
باکوگو « اوهوم هوی نفله اینم میبرم پس فردا بر میگرم امادشون کن ...... بیا بریم ایکو »
{اونا از مغازه بیرون میان و ایکو خمیازه میکشه}
باکوگو « اینجا ی مسافر خونهس بیا بریم »
×۱۰ دقیقه بعد×
_نفله ما ۲ تا اتاق میخوایم
خانم « بفرمایید اینم کلید ۲ تا اتاق »
باکوگو « پول ۱ هفته موندن رو ۵ برارش رو میدم میدم فقط هر غذایی ک خواستیم رو بدین »
{باکوگو کلیدا رو میگیره و}
باکوگو « بیا بریم ایکو »
{در اتاق ایکو رو باز میکنه و بهش ی نگاهی میکنه}
باکوگو « بیا این اتاقت غذا چی میخوای »
ایکو « هیچی فقط میخوام بخوابم »
باکوگو « باشه ..... شب بخیر ایکو ..... »
ایکو « شب بخیر »
{ایکو در رو میبنده}
باکوگو « ایکو ببین خوبه شاید خریدمش »
{ایکو شمشیر رو برداشت}
ایکو « ب طرز عجیبی سبک و راحت میشه باهاش حمله کرد »
باکوگو « اوهوم هوی نفله اینم میبرم پس فردا بر میگرم امادشون کن ...... بیا بریم ایکو »
{اونا از مغازه بیرون میان و ایکو خمیازه میکشه}
باکوگو « اینجا ی مسافر خونهس بیا بریم »
×۱۰ دقیقه بعد×
_نفله ما ۲ تا اتاق میخوایم
خانم « بفرمایید اینم کلید ۲ تا اتاق »
باکوگو « پول ۱ هفته موندن رو ۵ برارش رو میدم میدم فقط هر غذایی ک خواستیم رو بدین »
{باکوگو کلیدا رو میگیره و}
باکوگو « بیا بریم ایکو »
{در اتاق ایکو رو باز میکنه و بهش ی نگاهی میکنه}
باکوگو « بیا این اتاقت غذا چی میخوای »
ایکو « هیچی فقط میخوام بخوابم »
باکوگو « باشه ..... شب بخیر ایکو ..... »
ایکو « شب بخیر »
{ایکو در رو میبنده}
- ۲.۲k
- ۱۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط