سرمان پر از درد
سرمان پر از درد
چشم بر دیوار ,
شکم هایمان نیمه ی خالی را می بینند
گیج می خوریم و خیابان می پیچد دورِ گلومان
تصادف پی در پی کلمات و خفگی ..
صداها گوش مان را تکان می دهد
خرد شدن حرفها زیر دندان
بمب و شلیکِ گلوله هایی
که تن های زخمی را لمس می کنند..
دست در جیب می بریم و چشم در می آوریم
قلب و مغزهای متلاشی..
سرهای زیادی هستیم روی تنِ مان..
لبخند می زنیم
نفس می کشیم
با سینه هایی که از گذشته
تیر می کشد..
تاکسیدرمی هایی که راه می رویم
لبخند می زنیم
و آماده شلیک
به کفتاری که مارا بُو می کشد...!!!
چشم بر دیوار ,
شکم هایمان نیمه ی خالی را می بینند
گیج می خوریم و خیابان می پیچد دورِ گلومان
تصادف پی در پی کلمات و خفگی ..
صداها گوش مان را تکان می دهد
خرد شدن حرفها زیر دندان
بمب و شلیکِ گلوله هایی
که تن های زخمی را لمس می کنند..
دست در جیب می بریم و چشم در می آوریم
قلب و مغزهای متلاشی..
سرهای زیادی هستیم روی تنِ مان..
لبخند می زنیم
نفس می کشیم
با سینه هایی که از گذشته
تیر می کشد..
تاکسیدرمی هایی که راه می رویم
لبخند می زنیم
و آماده شلیک
به کفتاری که مارا بُو می کشد...!!!
۱.۷k
۰۵ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.