برایت قهوه میریزم، تو از من آب میخواهی!به چَشمت شعر میکارم ولیکن خواب میخواهی!کنارت هستم و عاشق، نفسهایم همه اُمّیدمرا رفته، مرا مُرده، مرا در قاب میخواهی!