شبی غمگینشبی بارانی و سردمرا در غربت فردا رها کرددلم د
شبی غمگین،شبی بارانی و سرد،مرا در غربت فردا رها کرد،دلم در حسرت دیدار او ماند،مرا چشم انتظار کوچه ها کرد،تمام هستی ام بود و ندانست،که در قلبم چه آشوبی به پا کرد.
و او هرگز شکستم را نفهمید،اگرچه تا ته دنیا صدام کرد
و او هرگز شکستم را نفهمید،اگرچه تا ته دنیا صدام کرد
- ۹۱۱
- ۲۰ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط