شبهای سرد زمستانی
شبهای سرد زمستانی
به پای شومینه میرفت
و با ملحفه ای که به دور خود پیچیده بود
برگه های زرد دفتر خاطراتش را
یکی پس از دیگری
جدا میکرد و
درون آتشش شومینه میانداخت.
تمام مدت شب
به شعله ها خیره میشد
و به خاطراتی که سوزانده بود فکر میکرد...
_سمفونیِمردگان
به پای شومینه میرفت
و با ملحفه ای که به دور خود پیچیده بود
برگه های زرد دفتر خاطراتش را
یکی پس از دیگری
جدا میکرد و
درون آتشش شومینه میانداخت.
تمام مدت شب
به شعله ها خیره میشد
و به خاطراتی که سوزانده بود فکر میکرد...
_سمفونیِمردگان
۵۰۲.۶k
۰۴ مهر ۱۴۰۱