مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

شبهای سرد زمستانی

شبهای سرد زمستانی
به پای شومینه میرفت
و با ملحفه ای که به دور خود پیچیده بود
برگه های زرد دفتر خاطراتش را
یکی پس از دیگری
جدا میکرد و
درون آتشش شومینه می‌انداخت.
تمام مدت شب
به شعله ها خیره میشد
و به خاطراتی که سوزانده بود فکر میکرد...
_سمفونیِ‌مردگان
دیدگاه ها (۹۱)

و باز تاریخ تکرار شد ‌دقیقا با همون شخصیتا همون حرفا و با هم...

مثل برکه میمانی و هر سنگ که زخمی‌ ات میکند در تو آرام میشود ...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط