آنچنان زیبا تومیخندی که جادو میشوم

آنچنان زیبا تومیخندی که جادو میشوم
مثل یک کودک دمادم پر هیاهو میشوم

تا به گل ها میرسی آنها خجالت میکشند
غنچه ها گل می دهد منهم غزلگو میشوم

پیش من باشی به دستان تو عادت میکنم
گر تو از پیشم روی بسیار ترسو می شوم

هر کجا باشی تو آنجا را بهشتم می کنی
تونباشی پیش من هرلحظه اخمو میشوم

تا قیامت پیش من باش و مرا ترکم نکن
درکنارم توبمانی خوب وخوشرو می شوم
#یوسف_محقق
#عکاسی
دیدگاه ها (۹)

سیـــب لــب های تــو را چـــیدم و آدم نشـــدمهــوس خــــورد...

دوربین های عکاسی اختراع های خوبی اند...ولی ناقص اندخنده هایت...

ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی که چشمش وقت گل چیدن ...

مینویسم یک غزل ، وزن و ردیفش چشم توقافیه ، موضوع و احساس لطی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط