شخصی از خدا دو چیز خواست

شخصی از خدا دو چیز خواست...
یک گل و یک پروانه...
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود.
غمگین شد.با. خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد.

چند روز گذشت.
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شدو آن کرم تبدیل به پروانه ای زیباشد.

اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او اعتماد کنید.
خارهای امروز گلهای فردایند.
دیدگاه ها (۲)

پنجره ات را باز کن:جیره ی شهریورت دارد به اتمام می رسَد،هوا ...

از کفر من تا دین تو ، راهی به جز تردید نیست !دلخوش به فانوسم...

).گـــاهی ،برای روزهای تلخ بی حوصلگی..یــک بوسه..بــوی خوش پ...

ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ 1000 ﺗﺎ ﭼﺴﺐ ﺯﺧﻢ ﺭﻭﺑﻔﺮﻭﺵ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﺕ ﮐﻔﺶ ﺑﺨﺮﻡ .....

چرا خدا از خواسته‌هامون چیزی دیگه میده؟ 🌵🦋

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط