وقتی

وقتی
زندگی برایم تاریک می شود
برای تو
می نویسم

دوست دارم از دلتنگی بنویسم
دوست دارم بنویسم
که چقدر به تو
فکر می کنم وقتی
دلم برایت
تنگ می شود
وقتی بیقرارِ نبودنت می شوم

برایت می نویسم
که تو مرهمی
بر زخم های قلبم
می نویسم که شاید
سالهای انتظار
به پایان رسیده

اما نه
راهِ درازی ست تا رسیدن
زمین...
دریا...
پل.... پل ها همیشه
راهِ رسیدن نیستند
و من
آنسوی پل
بی تو
منتظرِ زمستانی دیگر
خواهم
ماند.
دیدگاه ها (۱)

ﺁﺭﺍﻡ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡﺟﺎﺭﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ،ﻏﺰﻝ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺏ ﺭﺍﯾﮑﺠﺎﺑ...

با وسعت نگاهتتمام گلواژه ها رادر باد رها کردمودر عریانی ی اح...

ﮐﺪﺍﻣﯿﻦﻣﺬﻫﺐ ﺍﺳﺖﮐﻪ ﻣﺮﺍﻣﻨﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﺪﺑﺮﺍﯼ ﻟﻤﺲ ﺗـــﻮ ؟ !ﻋﺸــــﻖ ﻣﻦﺑﺎ...

‍ بگذاردنبالِ خیالت بگردمشاید چشمهایت رازیرِ بارانپیدا کنملا...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

⁨ ⁨ ⁨ من همون آدمم🤍منِ عزیز بیا در صلح باشیم با خودمان و با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط