میخواستم ل خیالانگیز باشم

می‌خواستم ڪِلڪ خـیال‌انگــیز باشم
می‌خواستم قلم شعرم را بردارم و رنگ بپاشم به دنیای خاڪستریَت،
می‌خواستم آبی ڪنم آسمان ڪبود و سیاه روزگارت را،
می‌خواستم نور بپاشم و پرسـتاره ڪنم آسمان شبهایت را،
می‌خواستم رنگین ڪمان بڪشم بر سقف چشمهای خیس از باران اشڪهایت،
می‌خواستم ،
اما...!

#دلنوشته

دیدگاه ها (۵)

‌فــریاد...‌

چو سلام تو شنیدم ز سلامتی بریدمصنما هزار آتش تو در آن سلام د...

عشقبازی نه من آخر به جهان آوردمیا گناهیست که اول من مسکین کر...

از در درآمدی و من از خود به در شدمگفتی کز این جهان به جهان د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط