رعشه های قلبم باز می ایستد

رعشه هایِ قلبم باز می ایستد
با لمسِ شیارِ الماسگونِ تنت،
دریغش مدار از دستانم،
ای آنکه شولایِ پیکرت عریانیِ عشق
به هزار زبان ترجمانِ نجابت،
تا قدارّه یِ تیزِ زمان
ندریده شاهرگِ بودن به تمامی
بستان جانِ خسته ام
به ضربتی از دشنه یِ بوسه... #عارف_اخوان
دیدگاه ها (۱)

موهایت را رها نکنپائیز استباد می آید …بوی موهایت را با خود م...

آرزوهایم راکنار نخواهم گذاشت دنیا باید با خواسته هایم کنار ب...

شهر از هجومِ خاطره‌هایت به من پُر استبعد از تو، شهر از منِ د...

می ترسم‌تو را آنقدر ببوسم که جایِ بوسه هایم در صورت تو باقی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط