جهانِ من از گریه ات خیس باران تو با سقف کاشانه ی من چه کردیتا که بودیم نبودیم کسیکشت مارا غم بی همنفسیتاکه رفتیم همه یار شدندخفته ایم وهمه بیدارشدندقدرآیینه بدانیم چوهستنه در آنوقت که افتادوشکست