🦜
🦜
داستان کوتاه
دختر بچه ای "پرنده زیبایی" داشت.
او به آن پرنده بسیار" دلبسته" بود.
حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را کنار رختخوابش می گذاشت و می خوابید.
اطرافیانش که از این همه "عشق و وابستگی" او به پرنده باخبر شدند، از دخترک حسابی کار می کشیدند.
هر وقت دخترک از کار خسته می شد و نمیخواست کاری را انجام دهد، او را "تهدید" می کردند که الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند کرد و دخترک با "التماس" می گفت:
"نه، کاری به پرنده ام نداشته باشید، هر کاری گفتید انجام می دهم."
تا اینکه یک روز صبح برادرش او را صدا زد که برود از "چشمه" آب بیاورد و او با سختی و کسالت گفت:
خسته ام و خوابم میاد.
برادرش گفت:
"الان پرنده ات را از قفس رها می کنم...!!
دخترک "آرام و محکم"گفت:
خودم دیشب "آزادش کردم" رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم که؛
"با آزادی او خودم هم آزاد شدم."
این "حکایت" همه ما است.
تنها فرق ما، در "نوع پرنده ای" است که به آن دلبسته ایم.
👈 پرنده بسیاری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعیتشان، پاره ای زیبایی و جمالشان، عده ای مدرک و عنوان آکادمیک و خلاصه وسوسه ها و نفس... هر کسی را به چیزی بسته اند و "ترس از رها شدن" از آن، سبب شده تا "دیگران" و گاهی "نفس خودمان" از ما "بیگاری کشیده" و ما را رها نکنند.
* پرنده ات را آزاد کن *
#خاص
داستان کوتاه
دختر بچه ای "پرنده زیبایی" داشت.
او به آن پرنده بسیار" دلبسته" بود.
حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را کنار رختخوابش می گذاشت و می خوابید.
اطرافیانش که از این همه "عشق و وابستگی" او به پرنده باخبر شدند، از دخترک حسابی کار می کشیدند.
هر وقت دخترک از کار خسته می شد و نمیخواست کاری را انجام دهد، او را "تهدید" می کردند که الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند کرد و دخترک با "التماس" می گفت:
"نه، کاری به پرنده ام نداشته باشید، هر کاری گفتید انجام می دهم."
تا اینکه یک روز صبح برادرش او را صدا زد که برود از "چشمه" آب بیاورد و او با سختی و کسالت گفت:
خسته ام و خوابم میاد.
برادرش گفت:
"الان پرنده ات را از قفس رها می کنم...!!
دخترک "آرام و محکم"گفت:
خودم دیشب "آزادش کردم" رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم که؛
"با آزادی او خودم هم آزاد شدم."
این "حکایت" همه ما است.
تنها فرق ما، در "نوع پرنده ای" است که به آن دلبسته ایم.
👈 پرنده بسیاری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعیتشان، پاره ای زیبایی و جمالشان، عده ای مدرک و عنوان آکادمیک و خلاصه وسوسه ها و نفس... هر کسی را به چیزی بسته اند و "ترس از رها شدن" از آن، سبب شده تا "دیگران" و گاهی "نفس خودمان" از ما "بیگاری کشیده" و ما را رها نکنند.
* پرنده ات را آزاد کن *
#خاص
۲۷.۵k
۰۵ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.