دختر هزار سالش هم که بشود، مادر هفت تا بچه ی قد و نیم قد
دختر هزار سالش هم که بشود، مادر هفت تا بچه ی قد و نیم قد هم که باشد، نامش به حاج خانوم و مادرجان و خانم بزرگ هم که تغییر کند... باز هم دلش قنج می رود برای روسری سفید گلدار، برای ترشی آلوچه های نمک زده، برای داشتن عروسکی که دائما به رویش لبخند می زند. دختر هر چه که باشد گهگاه هوای رژ لب سرخ می کند و بوسه ای جانانه روی آینه یا گوشه ی دفتر. دلش له له می زند برای ظهر تابستان و بستنی قیفی بزرگ، برای یک لباس رنگ روشن و ترجیحا صورتی، برای شیطنت و بلند خندیدن. اصلا چه کسی گفته دختر باید سنگین و با وقار باشد؟ دور لب های دختر را حصار کشیده ایم که مبادا بخندد و کسی دلش بلرزد. چه کسی گفته هیکل دختر را باید تراشید تا شبیه باربی مصنوعی شود؟ خودمان را از درون پوک و فرسوده کنیم که چه؟
مثلا چه می شود که یک دختر افتخارش قورمه و قیمه پختن و بچه تر و خشک کردن نباشد؟ با دو جلد کتاب خواندن یا دو کلاس درس رفتن یا رقص یاد گرفتن قیامت می شود؟ چه عیبی دارد که زودتر از خانه داری به دختر هایمان زندگی کردن، عاشقی کردن، با فرهنگ بودن و طریقه ی ارتباط صحیح با جنس دیگر را یاد بدهیم؟ چرا بی نهایت را برای مرد تعیین کردیم و اما و اگر برای زن چیدیم. دختر هر چه که باشد روحش زنده است، با تعصب های بیجا و افکار غلط، جدی و بی احساس نشویم... حیف است به خدا.. فکر کنید دنیا چند وقت دیگر پر شود از مرد هایی که ناشیانه عشوه می کنند و زنانی که حین تعویض روغن ماشین، لالایی می خواند. با احساسمان دنیا را نجات بدهیم.
مثلا چه می شود که یک دختر افتخارش قورمه و قیمه پختن و بچه تر و خشک کردن نباشد؟ با دو جلد کتاب خواندن یا دو کلاس درس رفتن یا رقص یاد گرفتن قیامت می شود؟ چه عیبی دارد که زودتر از خانه داری به دختر هایمان زندگی کردن، عاشقی کردن، با فرهنگ بودن و طریقه ی ارتباط صحیح با جنس دیگر را یاد بدهیم؟ چرا بی نهایت را برای مرد تعیین کردیم و اما و اگر برای زن چیدیم. دختر هر چه که باشد روحش زنده است، با تعصب های بیجا و افکار غلط، جدی و بی احساس نشویم... حیف است به خدا.. فکر کنید دنیا چند وقت دیگر پر شود از مرد هایی که ناشیانه عشوه می کنند و زنانی که حین تعویض روغن ماشین، لالایی می خواند. با احساسمان دنیا را نجات بدهیم.
۵.۸k
۰۵ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.