او می زند بر ساز و من مست تماشا می شوم

او می زند بر ساز و من، مستِ تماشا می شوم
با هر سکوتش بی امان، غرقِ تمنا
می شوم

سوزِ مرکب گردی اش، آتش به جانم می کشد
هر "گوشه" می گردد دلم، در "شور" پیدا میشوم "افسوس.." می ماند به جان، "ای کاش.." میخشکد به لب
شعر از دلم سَر می رود ، در سینه غوغا میشوم

بر طبلِ جانم ای تپش، کمتر بکوب از هر طرف

آهسته تر! آهسته تر! اینگونه رسوا می شوم!! ای داد کاین آهنگِ خوش،پایانِ خوش
می خواهد و

پایانِ این آهنگِ خوش ، من باز تنها
می شوم !
دیدگاه ها (۱)

صدای گنگ مرا از سراب می شنویدبه گوش باش که تعبیر خواب می شنو...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط