هیچوقت فکر نمیکردم ب این زودی بگذره اون روزایی که تنها دل

هیچوقت فکر نمیکردم ب این زودی بگذره اون روزایی که تنها دلخوشیمون بالا رفتن از درخت توت خونه ی مادربزرگ بود و دغدغمون چادر پهن کردن زیر درخت ک مبادا یه دونه از توت ها قسر در بره فک نمیکردم تموم شه ظهرای تابستونی ک بوی قرمه سبزی میپیچید تو خونه و همه ردیفی مینشستیم سر سفره و بیشتر از این ک متوجه غذا خوردن بشیم گرم صحبت میشدیم کاش میشد برگردیم به همون روزایی که آرامش فقط یه عکس نبود لحظه لحظه زندگی بود...
دیدگاه ها (۰)

قشنگی عشقفقط اونجاش کههمه میگن:اینا هنوز باهمن؟!مثه منو تو د...

نخند جانمـ....نخند....آدمـ دست و پای دلشـ میان چال گونهـ ات ...

👌👌

آنهایی که تا محبت می بینند می روند،ریشه ندارند وگرنه شما کدا...

جرعه ای خاطره.:تابستان سال ۱۳۵۱ شایدم ۵۲ مثل همین تابستون اخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط