ملکه شکلاتی پارت 20
ملکه شکلاتی پارت 20
دویدم داخل اتاقم و در رو بستم و پشتم رو چسبوندم به در اتاق
قلبم تند تند میزد
وای من چم شده چرا قلبم تند میزنه
یک لحظه به فکرم اومد که عاشق جونگکوک شدم
سرم رو به دو طرف تکون دادم
نه نه همچین چیزی امکان نداره
رفتم و نشستم روی تختم و شروع کردم به خوردن پاستا
مغزم. وایی یعنی جونگکوک میخواست منو ببوسه
واییی یه لحظه تو دلم عروسی به پا شد
وای نه نه اصلا چطور به خودش اجازه داده که منو ببوسه
بعد از خوردن پاستا روی تختم دراز کشیدم هر کاری میکردم خوابم نمی برد چشم هام رو که می بستم لحظه ای که جونگکوک میخواست ببوستم میومد جلوی چشمم
بعد از درگیری هایی که با خودم داشتم بلاخره خوابم برد
ادامه دارد...
حمایت
دویدم داخل اتاقم و در رو بستم و پشتم رو چسبوندم به در اتاق
قلبم تند تند میزد
وای من چم شده چرا قلبم تند میزنه
یک لحظه به فکرم اومد که عاشق جونگکوک شدم
سرم رو به دو طرف تکون دادم
نه نه همچین چیزی امکان نداره
رفتم و نشستم روی تختم و شروع کردم به خوردن پاستا
مغزم. وایی یعنی جونگکوک میخواست منو ببوسه
واییی یه لحظه تو دلم عروسی به پا شد
وای نه نه اصلا چطور به خودش اجازه داده که منو ببوسه
بعد از خوردن پاستا روی تختم دراز کشیدم هر کاری میکردم خوابم نمی برد چشم هام رو که می بستم لحظه ای که جونگکوک میخواست ببوستم میومد جلوی چشمم
بعد از درگیری هایی که با خودم داشتم بلاخره خوابم برد
ادامه دارد...
حمایت
۲.۷k
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.