وقتی توی جشن تعیین جنسیت
ات ویو
لباس سفید کوتاهم رو پوشیدم
شکمم برآمده شده بود.....
نامجون کت و شلوارش رو پوشید..
مهمون ها کمکم داشتن میومدن..
امشب جشن تعیین جنسیت بچمون بود...
کیکی که نصفش رنگآبی بود
و نصفش رنگصورتی،رو داخل خونه آوردن
ریسه های تعیین جنسیت رو نصب کردیم...
بشقاب، لیوان و آب میوه هارو هم رو میز چیدیم
صندلی هارو برای مهمون ها چیدیم.
خیلی هیجان داشتم تا ببینم بچمون چیه؟
کفشای پاشنه بلند و نگینیم خیلی زیبا بود...
تقریبا همه ی مهمونا اومده بودن،
پدر و مادر من و نامجون هم اومده بودن
۲ تا بادکنک بود که وقتی میتکوندی، دود در میومد
اگر صورتی بود، دختره
اگر آبی بود، پسره
بادکنک هارو کنار کیک گذاشتن
همه مهمونا اومده بودن
از مهمونا پذیرایی کردیم
آبمیوه گذاشتیم ...
و کمی میوه خوردن،
بلد از پذیرایی
آهنگگذاشتیم
کمی رقصیدن
عکاسی کردیم...
و نوبت این بود که ببینیم بچه دختره یا پسر.....
به سمت بادکنک رفتیم
شروع کردن به شمردن
۱...۲...۳....۴....۵....۶....۷...۸...۹...۱۰
بنگگگگگ
دود آبی اومد و
هوراااااایلیلیللیلیلیلیلیب
با خوشحالی همو بغل کردیم..
و بچمون پسر بود
۲سال بعد
من و نامجون، یه بچه آوردین اسمشو گذاشتیم تهجین.....
خیلی کیوت و نازه کپی نامجونه
fhe end
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.