همنفس با سنگ ساحل ماجراها دیده ام

همنفس با سنگ ساحل، ماجراها دیده ام
موج در موج، خروش خشم دریا دیده ام

با من از هر جا که می دانی و می خواهی بگو
گرگ باران خورده ام، پایین و بالا دیده ام

یک به یک در هر شب این خانه های بی شمار
از تو هر جایی که رفتم داستانها دیده ام

با من از تنهایی کولی سرگردان مگو
انتهای دشتها را بی تو تنها دیده ام

از کدامین سوی این آبی روشن آمدی؟
گنگ خواب آلوده ام یا اینکه رویا دیده ام؟

صبر کن با پای زخمی با هم اینجا سر کنیم
یک قمار دیگری امشب مهیا دیده ام..!
دیدگاه ها (۱)

خانه ام وقتی که میایی تمامش مال توهر چـه دارم غیر تنهایی تما...

بوی بهار می شنوم از صدای تو                                ن...

در مسیر باد باش و بوسه هایم را بگیرتو همیشه شاد باش و غصه ها...

بی تو اینجا میشود سر کرد اما با چه حالدیده ها را میشـــود تر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط