سناریوی دازای شاید تک پارتی شایدم چند پارتی

#سناریو دازای
درخواست زیاد ارسال شده و خیار من میخوام پستامو پاک کنمممممم

پدرت باز داشت میزدت ، تو ی خانواده ی خیلی فقیر نشین بودین و کسی به زندگیتون اهمیت نمیداد ، همیشه با حصرت به بقیه بچه ها نگاه میکردی ولی اون ها با حالت های پر از انزجار و قیافه های درهم رفته بهت نگاه میکردن ، شاید به خاطر ضاحر کثیفت بود شاید هم بخواتر کتک های پدرت ، با این حال زیباییت توصیف نشدنی بود ، انگار یک الاهه بودی ، به قدری زیبا که مردم وایمیستادن و با حالت های شوکه و ناباور تو را نگاخ میکردند ، با این حال اون زیبایی زیر کثافت ها و اشغال و ها و چرک ها مونده بود ، پدرت نمیزاشت حموم بری و بخواتر همین همیشه کثیف بودی و زیباییت مشخص نبود *اینجا دازای عضو مافیای بندره* ، پدرت ی ادم الکلی و حال به هم زن بود که فقط بدهی بالا میورد و تو مجبور بودی سخت کار کنی که بدهی و پرداخت کنی ، پدرت به خطرناک ترین مافیای شهر یعنی مافیای بندر بدهکار بود ، هر روز میرفتی تو همون بندر و کلی کار میکردی و بدبختی میکشیدی و همه ازت فاصله میگرفتن ، یک روز که پدرت خونه نبود تصمیم گرفتی یکم به خودت برسی ، رفتی حموم موهای اضافه ی بدنتو زدی لباس مادرت هم پوشیدی ، اون لباس برات پر از خاطرس ، خیلی زیبا شده بودی و تو اینه خودت رو نگاه میکردی که ناگهان صدای در اومد



مایل به ادامه ؟
دیدگاه ها (۱۸)

یدونه زوج پاشن بیان منو به سرپرستی بگیرن

به افتخار ننه باباممممممممم

کرم ریزی پارت یککککک

این سناریو رو ادامه بدم

عشق بین سوکوکو پارت ۲

HENTAI :: SUKUKU

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط