حسرت یعنی

حسرت یعنی
نگاه کردن به
عاشقانه ‌های جا مانده در عکس
و تحریرِ خاطراتِ آغوشی که تن ‌پوشِ من نبود..

راستی کدام‌یک از مردانِ این شهر
از عطرِ سکرآورِ آغوشِ تو نشئه خواهد شد؟
سلامِ مرا به او برسان و برایش بگو
مادامی‌که در کنار تو باشد،
ضامنِ حسادت‌های زنجیره‌ای شاعری است که
به تمامِ خاطراتی که با تو نداشت غبطه خورد.. و
در تمام روزهایی که بی‌تو گذشت غروب نمود.. و
از تمام سیگارهایی که با تو نکشید سرفه کرد.. و
برای تمام عمری که بی‌تو سپرد به یادِ تو شعر نوشت..

و شک کرد به احتمالِ یک احساس
که به جبرِ تنهایی قسم می‌خورد.. و
جز شعر،
حرف مشترکی با کسی نداشت..،
پس لاجرم سکوت کرد تا
از غل و زنجیرِ عاشقانه‌های در شعر هم
رها باشی...

#حمیدرضا_هندی
۹۵/۰۷/۱۴
کپی و بازنشر بدون ذکر نام، بی‌انصافی در حق نویسنده است..
دیدگاه ها (۵)

تو بگو بعدِ تو من بی کس و تنها چه کنم؟با غروبِ تو من از مَطْ...

خدا کند که لبانت به بوسه جان بدهد که عشق روی خوشش را به ما ن...

ﺩﻝ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﺴﭙﺎﺭ !ﮔﺮﭼﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﺪﺣﮑﻢ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ، ﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﻧﯿﺴ...

با اجازه مادر ساداترخت عزاے پسرش رانہ از جانبلڪہ از تن، در م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط