پارت چهل و یک
#پارت_چهل_و_یک
رها: حالا میشه بزاری برم
طاها: نچ
رها: خب چرا
طاها: چون باید عذاب بکشی
رها: دیگه بیشتر از این
طاها: اهوم
رها: با این حرفش ترسیدم مگه میخواست چه بلایی سرم بیاد رفتم حموم بعد اینکه از حموم امدم خودمو تو اینه دیدم کل گردن و لبم کبود بود رفتم ببرون که دیدم طاها رو تخت اتاق من نشسته
رها: تو اینجا چیکار میکنی
طاها: اماده شو بریم بیرون
رها: اوکی رفتم حاضر بشم برای اینکه گردنم کبود شده بود یه لباس لش پوشیدمو یه ارایش لایت کردمو رفتم پایین که دیدم طاها رو مبل نشسته
طاها: بریم
رها: بریم رفتیم تو ماشین نشستیم که به طاها گفتم
رها: میشه یه سوال بپرسم
طاها: بپرس
رها: کجا میریم
طاها: خونه ی خالم
رها: بازم
طاها: اون یکی خالم
رها: مگه چند تا خاله داری
طاها: ۲تا
رها: میریم پیش کسی که مامان وانیاس
طاها: اره
رها: میشه نریم
طاها: نه دعوتمون کرده
رها: اوفففف رسیدیم که همون خاله ی طاها امد بغلم کرد واقعا تعجب کرده بودم رفتیم باطاها نشستیم که طاها دستشو دور کمرم حلقه کرد
رها: طاها ولم کن
طاها: چرا
رها: چون زشته
طاها: من ولت نمیکنم پس ورجه وورجه نکن
رها: همینجوری که با طاها حرف میزدیم دیدیم وانیا به یه مرده وارد شدن
وانیا: سلام
طاها: علیک
وانیا: رها جون زبون شمارو موش خورده
رها: نه فقط برای کسایی که ارزش قائل نیستم دهنمو باز نمیکنم
وانیا: اهان
رها: بله
طاها: اقا رو معرفی نمیکنی
وانیا: نامزد جدیدم هستن
طاها: مبارکه
رها: بعد وانیا نامزدش رفتن اونور که خاله گفت بیاین غذا بعد خوردن فذا ظرفارو جمع کردم که وانیا امد وگفت
وانیا: بیا یکم حرف بزنیم
رها: اوکی
وانیا: چرا با طاها ازدواج کردی
رها: دلیل خواصی نداشت چون دوسش داشتم
وانیا: خیلی معلومه دوسش داری
تو بخاطر پول با طاها ازدواج کردی
رها: نه
وانیا: بعد مرگ خاله طاها حتی یه کلمه هم با من حرف نزد بعد بیاد با تو ازدواج کنه(داد)
رها: وانیا داشت بلند حرف میزد که طاها امد و گفت
طاها: چیشده وانیا
وانیا: تو بعد مرگ خاله حتی با من یه کلمه هم حرف نزدی بعد امدی با این ازدواج کردی طاها راستشو بگو
طاها: با شه بیا بریم اتاق بهت بگم کل ماجرا رو بهش گفتم که گفتم
طاها:کسی نباید از این قضیه بویی ببره
وانیا: باشه ولی گناه نداره طاها؟
طاها: مامان من گناه نداشت که مرد
وانیا: اوکی
رها: چرا طاها وانیا رو برد تو اتاق باهاش حرف بزنه اه
بعد چند دقیقه عروس و داماد امدن که طاها گفت
طاها: ...
لایک♥کامنت💌فراموش نشه 😘😘😍😍😍
رها: حالا میشه بزاری برم
طاها: نچ
رها: خب چرا
طاها: چون باید عذاب بکشی
رها: دیگه بیشتر از این
طاها: اهوم
رها: با این حرفش ترسیدم مگه میخواست چه بلایی سرم بیاد رفتم حموم بعد اینکه از حموم امدم خودمو تو اینه دیدم کل گردن و لبم کبود بود رفتم ببرون که دیدم طاها رو تخت اتاق من نشسته
رها: تو اینجا چیکار میکنی
طاها: اماده شو بریم بیرون
رها: اوکی رفتم حاضر بشم برای اینکه گردنم کبود شده بود یه لباس لش پوشیدمو یه ارایش لایت کردمو رفتم پایین که دیدم طاها رو مبل نشسته
طاها: بریم
رها: بریم رفتیم تو ماشین نشستیم که به طاها گفتم
رها: میشه یه سوال بپرسم
طاها: بپرس
رها: کجا میریم
طاها: خونه ی خالم
رها: بازم
طاها: اون یکی خالم
رها: مگه چند تا خاله داری
طاها: ۲تا
رها: میریم پیش کسی که مامان وانیاس
طاها: اره
رها: میشه نریم
طاها: نه دعوتمون کرده
رها: اوفففف رسیدیم که همون خاله ی طاها امد بغلم کرد واقعا تعجب کرده بودم رفتیم باطاها نشستیم که طاها دستشو دور کمرم حلقه کرد
رها: طاها ولم کن
طاها: چرا
رها: چون زشته
طاها: من ولت نمیکنم پس ورجه وورجه نکن
رها: همینجوری که با طاها حرف میزدیم دیدیم وانیا به یه مرده وارد شدن
وانیا: سلام
طاها: علیک
وانیا: رها جون زبون شمارو موش خورده
رها: نه فقط برای کسایی که ارزش قائل نیستم دهنمو باز نمیکنم
وانیا: اهان
رها: بله
طاها: اقا رو معرفی نمیکنی
وانیا: نامزد جدیدم هستن
طاها: مبارکه
رها: بعد وانیا نامزدش رفتن اونور که خاله گفت بیاین غذا بعد خوردن فذا ظرفارو جمع کردم که وانیا امد وگفت
وانیا: بیا یکم حرف بزنیم
رها: اوکی
وانیا: چرا با طاها ازدواج کردی
رها: دلیل خواصی نداشت چون دوسش داشتم
وانیا: خیلی معلومه دوسش داری
تو بخاطر پول با طاها ازدواج کردی
رها: نه
وانیا: بعد مرگ خاله طاها حتی یه کلمه هم با من حرف نزد بعد بیاد با تو ازدواج کنه(داد)
رها: وانیا داشت بلند حرف میزد که طاها امد و گفت
طاها: چیشده وانیا
وانیا: تو بعد مرگ خاله حتی با من یه کلمه هم حرف نزدی بعد امدی با این ازدواج کردی طاها راستشو بگو
طاها: با شه بیا بریم اتاق بهت بگم کل ماجرا رو بهش گفتم که گفتم
طاها:کسی نباید از این قضیه بویی ببره
وانیا: باشه ولی گناه نداره طاها؟
طاها: مامان من گناه نداشت که مرد
وانیا: اوکی
رها: چرا طاها وانیا رو برد تو اتاق باهاش حرف بزنه اه
بعد چند دقیقه عروس و داماد امدن که طاها گفت
طاها: ...
لایک♥کامنت💌فراموش نشه 😘😘😍😍😍
۳۸.۷k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.