تو وباکوگو قسمت
تو وباکوگو قسمت ۹
اوراراکا درگوش میدوریا گفت میشه من بشینم کنارت
میدوریا:سرخ ح .حتما
اوراراکا:باکوگو میشه بری کنار ایومی بشینی
ذهن باکوگو:کنار اون اره خیلی خوبه
باکوگو: چرا؟
اوراراکا:تورو خدا
باکوگو:پوفففف باشه نفله
وباگوگو رفت کنار ایومی نشست
هردو سرخ بودن
گذرزمان :بلخره وقت رفتن شد همه رفتن
باکوگو آخرسر از همه رفت چون به من توی شستن ظرف بااوراراکا کمک کرد
ایومی:ای عجب روزی بود فردا باید ساعت ۶ صبح پاشم😴😴خوررررر
وخوابید
دددد اخه بیدار شو بگو پاشم چی ؟
اوراراکا درگوش میدوریا گفت میشه من بشینم کنارت
میدوریا:سرخ ح .حتما
اوراراکا:باکوگو میشه بری کنار ایومی بشینی
ذهن باکوگو:کنار اون اره خیلی خوبه
باکوگو: چرا؟
اوراراکا:تورو خدا
باکوگو:پوفففف باشه نفله
وباگوگو رفت کنار ایومی نشست
هردو سرخ بودن
گذرزمان :بلخره وقت رفتن شد همه رفتن
باکوگو آخرسر از همه رفت چون به من توی شستن ظرف بااوراراکا کمک کرد
ایومی:ای عجب روزی بود فردا باید ساعت ۶ صبح پاشم😴😴خوررررر
وخوابید
دددد اخه بیدار شو بگو پاشم چی ؟
- ۲.۳k
- ۱۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط