خاطرات ترسناک شما پارت 12
خاطرات ترسناک شما پارت 12
دیشب داشتم دوش میگرفتم هیچکس خونه نبود که یک لحظه صدای حرکت پرده ها را شنیدم،فکر کردم که حتما یکی از پنجره ها بازه...
حولمو برداشتم تا برم پنجره رو ببندم اما دیدم که همشون بسته بود . اهمیت ندادم بهش اما وقتی دوباره به حموم برگشتم دیدم یکی تو مه آینه حمامم نوشته بود" تو تنها نیستی)
دیشب داشتم دوش میگرفتم هیچکس خونه نبود که یک لحظه صدای حرکت پرده ها را شنیدم،فکر کردم که حتما یکی از پنجره ها بازه...
حولمو برداشتم تا برم پنجره رو ببندم اما دیدم که همشون بسته بود . اهمیت ندادم بهش اما وقتی دوباره به حموم برگشتم دیدم یکی تو مه آینه حمامم نوشته بود" تو تنها نیستی)
۲.۹k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.