رفتم و برگشتم

رفتم و برگشتم
جز باباش هیچ کس در منزل نبود
از باباش پرسیدم
دلیل نه گفتن تون چیه!
دوتا حرف رو به من زد
یک
می گفت پسره زرنگ‌ و کارکن نیست
یک هفته اینجاست هفته ای بعد جای دیگه
و می گفت مدارک ام نداره😐
گفتم از لحاظ کار
چون درحال حاضر عاشق به سر می بره
و شماهم جواب رد دادید
گفتم اون که دلش سرده ولی وقتی که
صبا اومد تو زندگی خودش مجبوره
که زحمت بکشه
و گفتم از لحاظ مدرک ام
فکرش نباش
گفتم منی که مدرک داشتم چه غلطی کردم که اون می خواد بکنه😔
فحش بود که منم خوردم
کتک بود که منم خوردم
بگیر بگیر بود
خب منم رو هم گرفتند🙆
و گفتم دختر شما مدارک داره
گفتم شاید بعد ها قانونی
چیزی اومد یا درست شد
گفتم به این بدبخت ام مدرک دادن
چون پسر خوبیه من این حرفها رو زدم💁
گفتم حالا تو به مادرش این
چیز ها رو بگو ببینم دیگه چی میگه
حالا بعد خودم باید
واسه یک‌بار ام که شده
با مادرش صحبت کنم
چون اخلاق زن و شوهر رو
همه می‌دونیم 🤷
فکر نکنم روی حرفهای هم حساب کنند😊
ولی من بگم فرق می کنه💔🚶
دیدگاه ها (۰)

چون☝️پسره خودش گفت بهم زنگ زدهو گفته اگر پدر و مادرمرو راضی ...

جدایی را من نمی کردم خدا کرد جدایی را فلک بی وفا کرد الهی خا...

اتفاقا همین الان دارممیرم تا با مادر یه دختری ازبیگ خواستگار...

آقای محترم بنده با احترام به همشهری های عزیزم این رسم ها رو ...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

وسط یه بازار شلوغخیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شدپلک نزد ، پلک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط