از این تنهایی ها خدا قسمت کند

از این تنهایی ها خدا قسمت کند.
که بنشینی، زانوها را بغل بگیری.
به کسی که نیست فکر کنی،
بعد ناگهان کسی از جایی دور
بپرد وسط تنهایی ات
و تعادلش را بهم بریزد!
دست به دلِ آغوشت بگذارد،
موهایت را پریشان کند،
و توی صورتت فریاد بکشد که آمده
تا تمام اتفاق های بد گذشته جبران شود.
تو بلند بلند بخندی،
و او بوسه اش را بگذارد وسط خنده هایت.
گاهی زیادی که تنها می شوی،
دلت از این سرزده آمدن های
طولانی می خواهد!!!

#شیما_سبحانی
دیدگاه ها (۳۹)

من او را خواستم تا زنده بمانم او مرا خواست تا تنها نباشد فرق...

یادم باشداین زمستانلباس هایِ بیشتـری بپوشم....تا بیهودهتنـم ...

هفت یا هشت سالم بود.برای خرید میوه و سبزی با سفارش مادرم به ...

من جمله هایی را که آخر آن ها نقطه می گذارند، دوست دارم به نق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط