خستگی و حوصله نداشتن که

خستگی و حوصله نداشتن که
به معنای دوست نداشتن نیست ،
آدمها حق دارند گاهی کلافه باشند
و دلشان تنهایی بخواهد ،
مگر مادرها وقتی از شیطنت و لجبازی بچه هایشان خسته میشوند و میگویند دیگر دوستت ندارم چیزی از دوست داشتنشان کم میشود؟
یا پدرها که گاهی یادشان میرود با بچه هایشان بازی کنند و آنهارا ببوسند دوست داشتنشان تمام شده است؟
من هم دوستت دارم ،
حتی وقتی یادم میرود در طول روز با پیام های عاشقانه حالت را خوب کنم
یا گاهی که چایَت را داغ میخوری فراموش میکنم چشم غٌره بروم و مجبورت کنم برای سرد شدنش صبر کنی
یا وقتی لباس جدیدت را نشانم میدهی و نمیگویم چرا بی من برای خودت خرید کرده ای...
تمام عصرهایی که آمدی و در آغوش نگرفتمت ،
بد اخلاق بودم و دلم تنهایی میخواست ،
تمام شب هایی که برایت شعر نخواندم و بیدار نماندم که بخوابی و نگاهت کنم ...
تمام این وقت ها عشقت مثل باران بر سرم میبارید
اما جانِ دلم ،
آدم گاهی یادش میرود عاشقی کند ،
نه اینکه عاشق نباشدها ،
اتفاقا خیلی عاشق است
اما حالِ حوصله أش ابریست و ترجیح میدهد
عشق را پشت ابرِ اندوهش پنهان کند
تا آفتاب سرزندگی و نشاط دوباره بتابد.
اینجور روزها برای همهء آدمها اتفاق می افتد
چون هیچکس آنقدر قدرتمند نیست که حالَش همیشه خوب باشد و دوست داشتن را مدام زمزمه کند ،
کاش حال بدِ هم را درک کنیم
و خستگی و بی حوصلگی را پای بی علاقگی نگذاریم...
راستی جانِ دلم
حتی وقتی حال حوصله ات ابریست
دوستت دارم...

| نازنین عابدین پور |
دیدگاه ها (۶)

زن فرعون تصمیم گرفت که عوض شود،و پسر نوح تصمیمی برای عوض شدن...

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﺖ ." ﺯﻧﺪﮔﯽ " ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺷﺘﺎﺏ ﻧﮑﻨﯽ .ﻣﯽ ﺁﻣ...

نســـــیم باد صبا دوشم آگهی آوردکه روز محنت و غم رو به کوتهی...

چه کسی میداند شاید پریشانیِ شب هایمان بدهکاری به آدمهایی باش...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط