درخیالم بوسه می گیرم ز لبهایی که نیست
درخیالم بوسه می گیرم , ز لبهایی که نیست
هی تجسم میکنم, ان نقش زیبایی که نیست
تا فراسوی افق , تا ساحل عشق و امید
میدهم امشب دلم را دست رویایی که
نیست
دل ب امواج , خروشان نگاهت می زنم
با تو هرشب میروم همراه دریایی که نیست
پا ب کویت می گذارم تا ب گیرم دل ز تو
پر ز عشقت میکنم دل را ز لیلایی که نیست
همچو مجنون میشوم افسانه ی هر عاشقی
درپی عشقت گذارم پاب هرجایی که نیست
منتظر تا لحظه ی دیدار رویت سر رسد
تا رسدان لحظه ی صبروشکیبایی که نیست
مست و شیدا می شوم از یک نگاه عاشقت
غیر تو هرگز ندارم ,دل ب فردایی که
نیست.
#F
هی تجسم میکنم, ان نقش زیبایی که نیست
تا فراسوی افق , تا ساحل عشق و امید
میدهم امشب دلم را دست رویایی که
نیست
دل ب امواج , خروشان نگاهت می زنم
با تو هرشب میروم همراه دریایی که نیست
پا ب کویت می گذارم تا ب گیرم دل ز تو
پر ز عشقت میکنم دل را ز لیلایی که نیست
همچو مجنون میشوم افسانه ی هر عاشقی
درپی عشقت گذارم پاب هرجایی که نیست
منتظر تا لحظه ی دیدار رویت سر رسد
تا رسدان لحظه ی صبروشکیبایی که نیست
مست و شیدا می شوم از یک نگاه عاشقت
غیر تو هرگز ندارم ,دل ب فردایی که
نیست.
#F
- ۲.۹k
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط