P10
که یهو کوک گفت
_رسیدیم پیاده شو(انتظار چید داشتی)
اوهومی گفتم و پیاده شدم بدون هیچ حرفی رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض کردم (عکسشو میزارم)آرایشم رو پاک کردم روتین پوستیم رو انجام دادم و رفتم رو تخت تو رو کشیدم رو خودم و به فکر فرو رفتم به حرف های پدر کوک فکر می کردم
من به کوک ی حسایی دارم ولی اگه اون منو دوست نداشته باشه چی؟؟اگه وقتی بچه به دنیا اومد منو ول کنه چی؟؟با همین فکرا چشمام گرم خواب شد و سیاهی
ویو جونگکوک
وقتی رفتم خونه ا/ت بدون حرفی رفت تو اتاقش منم رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض کردم و رفتم رو تخت به حرف های پدرم فکر میکردم
من دارم به ا/ت علاقه من میشم ولی اگه مثل آملیا بهم خیانت کنه چی؟
(ی توضیح کوچولو بدم آملیا و کوک باهم تو بار آشنا میشن و کوک عاشقش میشه و بعد شمارش رو میگیره و شروع میکنن به قرار گذاشتن ی ماه بعد کوک دیوانه وار عاشق آملیا میشه ولی ی روز مچ آملیا رو موقع بوسیدن ی پسر میگیره و باید بگم که پسره در قبرستون ی خواب آروم داره و آملیا هم رفته تایلند)
کوک هم با این فکرا خوابید
پرش به چند روز بعد (بنده گشادم:/)
ویو ا/ت
تو این چند روز رفتار کوک باهام خوب شده امروز ساعت ۱۲بیدار شدم چون دیروز تا دیر وقت داشتم فیلم میدیدم بیدار شدم دیدم کوک خونه نیست بیخیالش شدم و رفتم آشپزخونه دیروز آجوما از خونه ی ما اومده بود تا ازین به بعد اینجا کار کنه رفتم پیشش
+صبح بخیر آجوما
(علامت آجوما،)
،صبح بخیر دخترم
_آجوما داری چی درست میکنی؟؟
،دارم کیمچی درست میکنم صبحونت رو میزه برو بخور دخترم
_چشم
رفتم نشستم و شروع کردم به خوردن بعد از اینکه صبحونه خوردم رفتم تو اتاقم که دیدم
به نظرتون چه اتفاقی افتاد ؟؟
تو خماری نمیزارمتون الان ادامش رو مینویسم
فقط اگه میشه حمایت کنین
شرط ها
۱۰لایک
۱۰کامنت
_رسیدیم پیاده شو(انتظار چید داشتی)
اوهومی گفتم و پیاده شدم بدون هیچ حرفی رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض کردم (عکسشو میزارم)آرایشم رو پاک کردم روتین پوستیم رو انجام دادم و رفتم رو تخت تو رو کشیدم رو خودم و به فکر فرو رفتم به حرف های پدر کوک فکر می کردم
من به کوک ی حسایی دارم ولی اگه اون منو دوست نداشته باشه چی؟؟اگه وقتی بچه به دنیا اومد منو ول کنه چی؟؟با همین فکرا چشمام گرم خواب شد و سیاهی
ویو جونگکوک
وقتی رفتم خونه ا/ت بدون حرفی رفت تو اتاقش منم رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض کردم و رفتم رو تخت به حرف های پدرم فکر میکردم
من دارم به ا/ت علاقه من میشم ولی اگه مثل آملیا بهم خیانت کنه چی؟
(ی توضیح کوچولو بدم آملیا و کوک باهم تو بار آشنا میشن و کوک عاشقش میشه و بعد شمارش رو میگیره و شروع میکنن به قرار گذاشتن ی ماه بعد کوک دیوانه وار عاشق آملیا میشه ولی ی روز مچ آملیا رو موقع بوسیدن ی پسر میگیره و باید بگم که پسره در قبرستون ی خواب آروم داره و آملیا هم رفته تایلند)
کوک هم با این فکرا خوابید
پرش به چند روز بعد (بنده گشادم:/)
ویو ا/ت
تو این چند روز رفتار کوک باهام خوب شده امروز ساعت ۱۲بیدار شدم چون دیروز تا دیر وقت داشتم فیلم میدیدم بیدار شدم دیدم کوک خونه نیست بیخیالش شدم و رفتم آشپزخونه دیروز آجوما از خونه ی ما اومده بود تا ازین به بعد اینجا کار کنه رفتم پیشش
+صبح بخیر آجوما
(علامت آجوما،)
،صبح بخیر دخترم
_آجوما داری چی درست میکنی؟؟
،دارم کیمچی درست میکنم صبحونت رو میزه برو بخور دخترم
_چشم
رفتم نشستم و شروع کردم به خوردن بعد از اینکه صبحونه خوردم رفتم تو اتاقم که دیدم
به نظرتون چه اتفاقی افتاد ؟؟
تو خماری نمیزارمتون الان ادامش رو مینویسم
فقط اگه میشه حمایت کنین
شرط ها
۱۰لایک
۱۰کامنت
۱۱.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.