من مانده ام مهجور از او

مــــن مانـــده ام مهجـــــور از او
بیچـــــاره و رنجـــــور از او
گویــــی که نیشــــی دور از
در استخـــــوانم مـــــی رود.....

#سعدی
دیدگاه ها (۱۱)

"...بی بی های ما پای دار قالی حرف هایی میزدند.می گفتند تار و...

ز تمام بودنی ها...تو همین از آنِ من باش!که به غیر با تو بودن...

شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنیدمگر مساحت رنج مرا حساب کنیدمحیط...

با دستهایت به بالا پرت میشدم         و در آغوشت سقوط میکردم....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط