بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد

بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
 

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
دیدگاه ها (۲)

عید است و دلم خانه ویرانه، بیااین خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا...

تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته استماه مهمانی تمام و مه ...

کم کم غروب ماه خدا دیده می شودصد حیف ازین بساط که برچیده میش...

فرصت خوب رهایی شد تمامماه عشق و آشتی ماه صیامسی شب ماه خدا پ...

امشب از دولت می دفع ملالی کردیماین هم از عمر شبی بود که حالی...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط