پارت 2
ارت 2
وهمه به معنای واقعی پس افتادن
جین: رو من رفته انقدر هندسامه هه
نامجون : جین لطفا ، لطفا دوباره شروع نکن .
کوک : ام ، نامجون اونی سان ی سوال میشه ، بپرسم ؟
نامجون : اره حتما بپرس
کوک : رنگ موها و چشماش خودشون ...... طبیعی این شکلیه یا لنز گذاشته و موهاش رو رنگ کرده ، اخه انسان ها .....
جین : هه کوک تو واقعا احمقی، معلومه که لنز گذاشته ، موهاشم رنگ زده وگرنه که ...... نه نامجون ؟
نامجون : متاسفم جین اما ...... استدلالت غلطه ، متاسفم موها و چشماش از همون ، روز تولد اینجوری بودن
تهیونگ: اوهههههههه ،خدایاااااااااااااااااااا حالا بیخیال قیافش شیم چجوری بیاریمش اینجا ؟!!!
سپ: درسته ، چجوری بیاریمش ؟
هر 5 جفت چشم روی نامجون قفل میشه
نامجون : خب ، ، ، ، ........ اها بیاین جلو تا بگم
،
،
،
،
،
( از زبان جیمین )
رینو : جیمین حالت خوبه ؟ فک میکنی ،امروز چجوریه ؟
* اون داره میپرسه امروز چجوریه ؟ واقعا اون ، مشاور پدرم و دوست صمیمیشه اما ، اما داره از من میپرسه امروزم ، چجوریه *
♪ :امروزم مثل همیشه ی روز کسل کنندس با ، این تفاوت که ..... اوتوسان اون اون دیگه نیست ، دیگه هق دیگه هیچوقت قرار نیست ببینمش ( بلند گریه کردن )
30 دقیقه بعد جیمبن : * به ساعتم نگاه کردم فقط 20 دقیقه تا شروع کلاسم مونده اشکام رو پاک کردم ، تازه متوجه شدم که رینو رفتن ، موهام رو شونه زدم و لباسام رو از تو کمد مخصوصشون برداشتم ، اما کیفم رو پیدا نکردم دوباره ی نگاه به ساعتم کردم 10 دقیقه ، هوف به سمت طبقه پایین حرکت کردم ، کن و کای به همراه رینو رو میز صبحانه نشسته بودن . خب اگه کسی داره به فکر های من گوش میکنه یا داره میبینه باید بگم کای و کن و رینو چه ضاهری دارن نه ؟ خب همونطوره که فهمیدین رینو مشاور پدرم بوده الان جای پدرمه و من رینو رو مثل پدرم دوست دارم
خب ضاهر رینو اینجوریکه = موهای رینو ابیه اونا رو تاب دار کرده و به نظر خودش این موها با لباس سفید و ابی خیلی خوشگله و خب راست میگه واقعا محشرش کرده و کای ی کت سیاه بلند و شلوار گشاد مشکی پوشیدع ؛ با موهای زیبای دو رنگش که قسمته قرمز رنگش که ی ترفش تو صورتشه و کن اونم مثل کای به خواسته ی خودشون محافظمن اخه ی بار ، وقتی خیلی کوچیک بودم گم شدم ، و نزدیک بود بخاطر موها و چشمام بمیرم چون مردم میگفتن اگه موها و چشما اینجوری باشه یعنی تسخیر شده ای و وقتی 10 سالت بشه همه رو میکشی و فلان و بهمان و بیسار. اگه اون دوتا نبودم تا الان چندین بارررررر ، مرده بودم ؛ هوف ، ، کن هم ی هودی زرد پوشیده با ی شلوار جذب چرم ، و موهاشم چتری خیلییییی کیوت شده .. راستی رنگ چشم های کای دورنگه یکی ابی یکی قرمزمثل منننن و رنگ چشمای کن سبز ابی هست .
کای هم بخاطر موها و چشماش که دو رنگن کلی درد و رنج تو بچگی کشید مردم بعد از ی مدت دیگه به این اراجیف باور نداشتن پس کاری هم به ما نداشتن اوهوم
وهمه به معنای واقعی پس افتادن
جین: رو من رفته انقدر هندسامه هه
نامجون : جین لطفا ، لطفا دوباره شروع نکن .
کوک : ام ، نامجون اونی سان ی سوال میشه ، بپرسم ؟
نامجون : اره حتما بپرس
کوک : رنگ موها و چشماش خودشون ...... طبیعی این شکلیه یا لنز گذاشته و موهاش رو رنگ کرده ، اخه انسان ها .....
جین : هه کوک تو واقعا احمقی، معلومه که لنز گذاشته ، موهاشم رنگ زده وگرنه که ...... نه نامجون ؟
نامجون : متاسفم جین اما ...... استدلالت غلطه ، متاسفم موها و چشماش از همون ، روز تولد اینجوری بودن
تهیونگ: اوهههههههه ،خدایاااااااااااااااااااا حالا بیخیال قیافش شیم چجوری بیاریمش اینجا ؟!!!
سپ: درسته ، چجوری بیاریمش ؟
هر 5 جفت چشم روی نامجون قفل میشه
نامجون : خب ، ، ، ، ........ اها بیاین جلو تا بگم
،
،
،
،
،
( از زبان جیمین )
رینو : جیمین حالت خوبه ؟ فک میکنی ،امروز چجوریه ؟
* اون داره میپرسه امروز چجوریه ؟ واقعا اون ، مشاور پدرم و دوست صمیمیشه اما ، اما داره از من میپرسه امروزم ، چجوریه *
♪ :امروزم مثل همیشه ی روز کسل کنندس با ، این تفاوت که ..... اوتوسان اون اون دیگه نیست ، دیگه هق دیگه هیچوقت قرار نیست ببینمش ( بلند گریه کردن )
30 دقیقه بعد جیمبن : * به ساعتم نگاه کردم فقط 20 دقیقه تا شروع کلاسم مونده اشکام رو پاک کردم ، تازه متوجه شدم که رینو رفتن ، موهام رو شونه زدم و لباسام رو از تو کمد مخصوصشون برداشتم ، اما کیفم رو پیدا نکردم دوباره ی نگاه به ساعتم کردم 10 دقیقه ، هوف به سمت طبقه پایین حرکت کردم ، کن و کای به همراه رینو رو میز صبحانه نشسته بودن . خب اگه کسی داره به فکر های من گوش میکنه یا داره میبینه باید بگم کای و کن و رینو چه ضاهری دارن نه ؟ خب همونطوره که فهمیدین رینو مشاور پدرم بوده الان جای پدرمه و من رینو رو مثل پدرم دوست دارم
خب ضاهر رینو اینجوریکه = موهای رینو ابیه اونا رو تاب دار کرده و به نظر خودش این موها با لباس سفید و ابی خیلی خوشگله و خب راست میگه واقعا محشرش کرده و کای ی کت سیاه بلند و شلوار گشاد مشکی پوشیدع ؛ با موهای زیبای دو رنگش که قسمته قرمز رنگش که ی ترفش تو صورتشه و کن اونم مثل کای به خواسته ی خودشون محافظمن اخه ی بار ، وقتی خیلی کوچیک بودم گم شدم ، و نزدیک بود بخاطر موها و چشمام بمیرم چون مردم میگفتن اگه موها و چشما اینجوری باشه یعنی تسخیر شده ای و وقتی 10 سالت بشه همه رو میکشی و فلان و بهمان و بیسار. اگه اون دوتا نبودم تا الان چندین بارررررر ، مرده بودم ؛ هوف ، ، کن هم ی هودی زرد پوشیده با ی شلوار جذب چرم ، و موهاشم چتری خیلییییی کیوت شده .. راستی رنگ چشم های کای دورنگه یکی ابی یکی قرمزمثل منننن و رنگ چشمای کن سبز ابی هست .
کای هم بخاطر موها و چشماش که دو رنگن کلی درد و رنج تو بچگی کشید مردم بعد از ی مدت دیگه به این اراجیف باور نداشتن پس کاری هم به ما نداشتن اوهوم
۱۵.۴k
۲۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.