جرقه عشق پارت ۴۱
اومد طرفم من:خوب باید من معذرت خواهی کنم کوک:نه فقط تو نه منم باید معذرت خواهی کنم بابت دادی که سرت زدم من:ولی من گفتم قهر کنیم کوک:قهر کردیم و الانم نتونستیم تحمل کنیم بعد همون موقع گرفتم بغلش کردم اونم بغلم کرد دستشو دور کمرم حلقه کرد سرشو تو موهام میبرد و گردنمو بوس میکرد کوک:آشتی من:آشتی بعد سرمو از تو بغلش آوردم بیرون بعد لبامو گذاشتم رو لباش و لباشو یه مک کوچولو زدم بعد جدا شدم یه دفه منو محکم گرفت و لباشو محکم گذاشت رو لبام و لبامو مک میزد و میخورد وحشیانه لبامو میخورد و گاز میگرفت منم همراهیش کردم بردم عقب و چسبوندم به دیوار همونجوری لباهمدیگرو ول نمیکردیم بعد لباشو از رو لبام برداشت و پیشونیش رو پیشونیم گذاشت کوک:یک بار دیگه از این کارا بکنی این مرتیکه لندهور و نگاه کنی اول تو رو میکشم بعد خودمو میکشم فهمیدی بعد خندیدم من:فهمیدم تو هم دفع آخرت باش بدن دخترای دیگرو نگاه میکنیا جوووننننننن باووووو 😐 کوک:جون باو من:دوباره گفت کوک:خیله خوب ولی بدون تو از اونام خوشگل تری بعد پیشونیش و از رو پیشونیم برداشت و جدا شد دستمو گرفت و روی دستامو بوسید بعد دستشو گذاشت رو صورتم و انگوشت شستش و رو گونه هام میکشید کوک:یکی یدونم آخه من با تو چیکار کنم انقدر عاشقتم روانی شدم من:میدونم اون موقع خندیدی اینه این روانیا😐😂 کوک:آره دیگه از عشق تو بود من:از غیرتی شدنت بود کوک:اینو برای آخرین بار میگم تو مال منی نمیزاره مال کسه دیگه ای شی به اوت رانندتم بگو نزدیکت نیاد دیدم اون موقع چه هیز بازی در میاورد 😐 من:عشقم اون از بچگیش همینجوری از اون موقع یعنی ۱۵ سالگی پیش من بوده حالا یه بار اومد کوک:چیکار کرد من:خواستگاری کرد ازم کوک:خواخواوخواستگاری من:آره ولی من ردش کردم چون هیچ حسی بهش نداشتم کوک:هوففف من:بشینیم داره به کمرم فشار میاد کوک:آخ عشقم باشه بریم بشینیم بعد رفتیم رو مبل نشستیم کوک:عشقم یه نگاه بکنم به کمرت من:آره بعد کمرمو نگاه کرد کوک:هوم یه دفع گرفت کمرمو بوسیدو لباسمو انداخت منم برگشتم نگاش کردم من:کنترل کو کوک:پرت شد اونور آی من:چیه خیله خوب میزنم یه کانال دیگه بعد رفتم کنترلو از رو زمین برداشتم و رفتم دوباره رو مبل کوک:بده من من:بیا بعد اومد رو پام خوابید سرشو گذاشت رو پام منم دستمو رو موهاش میکشیدم کانالارو زد من:هیچی نداره کوک:صبر کن ببینم یدونه فیلم عاشقانه بود گذاشت کوک:ببینیم من:ببینیم بعد اون فیلمو نگاه کردیم یه تیکه مثبت ۱۸ اومد کوک:اوه من:یجوری میگه اوه انگار خودمون از این کارا باهم نکردیم بعد تلویزیون و گرفت خاموش کرد کوک:هیچی نداشت من:آره بعد از رو پام بلند شد و نشست من کمرم درد میکرد من:آی کوک:کمرت درد میکنه من:آره بعد زیر پامو گرفت
۱۹.۶k
۰۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.