شک ندارم روزی میرسد که یک نفر مرا

شک ندارم روزی میرسد که یک نفر مرا،
با تمام کم و کاستی هایم،
همین گونه که هستم عاشقانه میپرستد...
روزی میرسد یک نفر می آید و تمام این روز های تلخی،
که بر من گذشت را جبران میکند...
من میدانم روزی میرسد که باز هم از ته دل میخندم
و شب ها تا صبح اشک نخواهم ریخت
و رنگ خوش روزگار را میبینم...
من میدانم روزی، کسی وارد زندگی ام میشود،
که لیاقت سادگی و قلب مهربانم را خواهد داشت
و همدم همیشگی ام خواهد شد

شک ندارم روز های خوبی پیش روی من است
فقط نگرانم... دلهره دارم...
نگرانم وقتی این روز های خوبِ من رسید،
دیگر خیلی دیر شده باشد...
خیلی دیر شده باشد برای عاشقی کردن،
برای خندیدن،
برای زندگی کردن...
دیدگاه ها (۳)

میروید...فدای سرتان!فقط دلیل رفتنتان را به ما بگویید که ما ا...

خیالت به عطرِ نارنجدر خیابان های شیراز می‌مانَد!آه که چه طعم...

جنگ نرم یعنی:دونفر سر اینکه کدام، آن یکی را بیشتر دوست دارد ...

تو مغناطیسی دنیامیدلم فقط دور تو می گرده!من فدای طعم شیرین ...

پارت یک عشق اجباری الان من سه ساله که نیویورک هستم برادر من ...

‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌𝖤𝗑𝗍𝗿𝖺 𝖠𝗇𝗍𝗈𝗇𝗒 ─...

گاهی آدم چیزی را از دست نمی‌دهد؛خودش را لابه‌لای دوست‌داشتنی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط