Part last

Part last


بعد از غذا لفتیم داخل حیاط تاب بازی کردیم
و اومدیم بالا
ساعت ۵ شده بود
شروع کردیم فیلم گرفتن
ددی جیمین همش کمکم میکرد
و لوازم ارایشیمو بهم میداد
زمانی که داشتم برق لب میژدم
برق لبم زیر آفتاب مونده بود
و خیلی لجز شده
بخواطر همین میماسید
یکدفعه ددی جیمین اومد
داخل ویدیو و پشتشو به دوربین کرد
بخواطر اندام بزرگش فقط دستام که روش شونه هاش بود معلوم میشد و بوسه ی عمیقی رو لبام زد
وقتی جدا شد
خنده ای کردیم
و از کادر جدا شد
و لب هامو پاک کردم رژ بهتر زدم

و زندگی شیرین ما به بهترین نحوه گزشت:)


پایان خیالات خدوشی:)
ممنون از چرت و پرتام حمایت کلدین
دیدگاه ها (۴)

انتخاب کنید ۱:چند پارتی از همه اعضا۲:فیک از تهیونگ۳: فیک از ...

در قلبم پیله می‌بست و به پروانه ی غمیگنی تبدیل می‌شد دیگر نم...

Part ¹داشتم رینگ لایتمو درست میکردمکه جیمینو دست به سینه کنا...

یک نامه ی دیگه با کلمات مختلف اما همراه با احساس های مشترکن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط