وقت آن شد ه دلم را بگذارم بروم


وقت آن شد ڪه دلم را بِگُذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم

به ڪجا می‌شود از معرڪه‌ے عشق گریخت؟
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم

سرنوشت منِ مجنون هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم

با جنون قلم و لرزش دستم چه ڪنم؟
فرض ڪن روے دلم پا بگذارم بروم

سالها گوشه‌ے چشم تو بلا تڪلیفم
یا بفرما نظرے یا بگذارم، بروم

من تو را با خودِ زیباے تو در آینه‌ات
بهتر آنست ڪه تنها بگذارم بروم

همه‌ے سهم من از عشق همین شد ڪه گلی
گوشه‌ے خاطره‌ات جا بگذارم بروم

#قاسم_صرافان

💫🎋
دیدگاه ها (۱)

امشب اگر ساقی شوم تا صبح غوغا میکنمتا بی نهـایت عشق را با عش...

خنده را تا یاد دارم، شاد و شیرین و شكرریز استچهره‌هایی هست ا...

صد شهـر دوری از دلم، دیوار لازم نیستیک بـار گفتی می روم، تکر...

همه‌ے مردم این ‌شهر عذابم ‌ڪردند!در نبودت همگے خانه خرابم ڪر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط