همین حوالی صدایت می زنم
همین حوالی صدایت می زنم
خدایا
و تو سکوت می کنی...
راستی خدایی کن برایم
من بندگی کردن بلد نیستم
تو که خدایی کردن بلدی.
من اولین بار است بندگی می کنم
اما....تو....
خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتری
دردهایم را از بغض همان حوالی دریاب....
خدایا
و تو سکوت می کنی...
راستی خدایی کن برایم
من بندگی کردن بلد نیستم
تو که خدایی کردن بلدی.
من اولین بار است بندگی می کنم
اما....تو....
خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتری
دردهایم را از بغض همان حوالی دریاب....
۶.۱k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.