سناریو هیونجین

وقتی عضو نهمی و ازت متنفره:


تو چند سالی بود که وارد گروه استری کیدز شده بودی و از هیونجین خوشت میومد اما اون با تو بد رفتاری میکرد



امروز قرار بود دنست رو با هیونجین تمرین کنی برای همین شما دوتا توی اتاق تنها بودید هیونجین به تو بی محلی میکرد

تو از این موضوع خسته شدی و خواستی که باهاش حرف بزنی که دلیل این کارش رو بدونی

ا.ت : هیونجین میشه یکم حرف بزنیم ؟

هیونجین: نه ا.ت الان باید تمرین کنیم !

ا.ت : ولی مهمه !

هیونجین: ا.ت بعدا حرف میزنیم

ا.ت من الان میخوام حرف بزنم

هیونجین: با عصبانیت میگه بگو چی میخوای بگی ؟

ا.ت : چرا با من بد رفتاری میکنی ؟ چرا از من متنفری ؟

هیونجین: ا.ت من از تو متنفرم نیستم !

ا.ت : چیی ؟

هیونجین: گفتم من از تو متنفر نیستم من دوستت دارم ا.ت عاشقتم چرا نمیفهمی!

ا.ت تو شک میمونه ولی بعد چند لحظه میگه منم دوستت دارم

بعدشم همو میبوسن و باهم قرار میزارن

گیلیییی بعد صاحب دو قلو میشن
خوشتون اومد ؟
بعدی کی باشه ؟