یک هفته از رفتن اونا میگذره
یک هفته از رفتن اونا میگذره
به پلیس ها و کارآگاه ها خبر دادم ...
اما هیچکس....
هیچکس نتونست اون هفت نفر رو پیدا کنه...
چرا؟
هه اونا هم رفتن و باز تنها شدم
زندگی همیشه مزخرفه همیشه
همونجور که روی پشت بوم شرکت نشسته بودم با خودم فکر میکردم
تا اینکه
گوشیم زنگ خورد
منشیم بود ....
حس و حال حرف زدن رو ندارم
اما عوففف
ا.ت:بله خانم لی
لی:خانوم ا.ت
هرچه زود تر بیاید دفتر تون
یه نفر اومده برای صحبت با شما
انگار کارشون ضروریه
ا.ت:عایششس باشه
گوشی رو قطع کردم
عوففف
به پلیس ها و کارآگاه ها خبر دادم ...
اما هیچکس....
هیچکس نتونست اون هفت نفر رو پیدا کنه...
چرا؟
هه اونا هم رفتن و باز تنها شدم
زندگی همیشه مزخرفه همیشه
همونجور که روی پشت بوم شرکت نشسته بودم با خودم فکر میکردم
تا اینکه
گوشیم زنگ خورد
منشیم بود ....
حس و حال حرف زدن رو ندارم
اما عوففف
ا.ت:بله خانم لی
لی:خانوم ا.ت
هرچه زود تر بیاید دفتر تون
یه نفر اومده برای صحبت با شما
انگار کارشون ضروریه
ا.ت:عایششس باشه
گوشی رو قطع کردم
عوففف
- ۲.۳k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط