من زنی را دیدم نور در هاون میکوبید

🍁من زنی را دیدم نور در هاون می‌کوبید
ظهر در سفره آنان نان بود
سبزی بود
دوری شبنم بود
کاسه داغ محبت بود...

میزبان واقعی فقط مادر
ظهرتون گرم عشق🍁


🌱پ.ن:۱۴۰۴/۹/۱۲🌱



📝 #هانیه #نوستالژی #شخصی
#ه_مثل_هانیه #نوستالژیک #خانواده
#آلفا #خاص #هنرمند
#کتابخانه_آلفا #شصتی_ها #هنرمندان
#قصر_عشق #هفتادیا #موسیقی
#نوشته #هشتادیا #طبیعت
#دلنوشته #آپارات #تنهایی
#هنر #ویژه
#تو_و_دیگر_هیچ #ویسگون #پست
دیدگاه ها (۰)

🍁دهه هفتاد پارت ۴انگار یه جایی دلم موندهلای اون مداد قرمز که...

🍁پدربزرگم سواد نداشتهر وقت می‌خواست به مادربزرگم ابرازاحساس ...

🍁خانم جان میگفت قدیما زمستوناش مثل الان نبود که، وقتی برف می...

🍁دهه هفتاد پارت ۳ساعت لطفا همینجا وایسا دلم میخواد این بار م...

🍁اون قدیما یه جایی بود به اسم "روی تلویزیون"🍁🌱پ.ن:۱۴۰۴/۸/۲۲🌱...

🍁هنوز در دلم انگار، زندگی جاری‌ است💚🍁🌱پ.ن:۱۴۰۴/۸/۱۸🌱📝 #هانیه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط