پارت اخر 😎🖤
#عشق_خریدنی
사랑 쇼핑
(صبح ا/ت صورتشو کاملا پوشونده بود و جلو نشسته بود و تو ی هواپیما هم جدا از بقیه نشسته بود تا رسیدن به هتل
اول از همه ایت رفت و تهکوک رو بیهوش کرد
ته :چشامو باز کردم دیدم دست منو کوک بسته شده
ی دختره جلومون بود اومد جلو که کوک چشاش چار تا شد و بلند گفت ا/تتت
باورم نمی شد اون ا/ته خیلی خشگل بود موهاش خیلی بلند بود
ا/ت واقعا منو چطور از اون دختره خپل تشخیص ندادی و حالا می بی نی که لوییس و انا می هم دارن بهتون خیانت می کنن
تهکوک :یر لوله اصلحه ای که روی سرمون بود رو احساس کردم
ا/ت :شلیک کنید
( همزمان باهام)
تهکوک:چشامو بستم و صدای تیر اومد و ایت بلند گفت :سوپرایز
نامی :الان دستاتونو باز می کنم
ا/ت :نههه
نامی :دیر گفتی ولی چرا
ا/ت :چون الان... چون الان
نامی
نمی دونم ا/ت نمی خاست دستاشونو باز کنم که دیدم کوک دویید دنبال ا/ت
ا/ت هم شرو کرد به فرار کردن
ا/ت:غلط خوردم
کوک :دیگه دیره
ا/ت :خیلی خب
کوک:(ا/ت رو بلند کرد و بردم تو اتاق و) (استغفرالله 😂😂)
نامی :خب ما بریم دیگه تا شاهد صدا های بد نشیم
ا/ت:کوک تورو خدا درد داره
کوک:چی تو فک کردی چیییی...!
خاک تو سرت ا/ت من فقط بوست می کنم ( و کم کم نزدیک ا/ت شدم لبامو روی لباش گذا شتم وادامه دادم
از اون شغل لعنتی بسرون اومدمو همیشه کنار ا/ت بودم و حواسم بهش بود
تورو خدا اینو بترکونین
افریننننن
بیب بریم پارت بدی 🐼 🧚🏻♀️ 🤍 کور خوندی ای اخریه دیه بدو بدو 😂😂✨
사랑 쇼핑
(صبح ا/ت صورتشو کاملا پوشونده بود و جلو نشسته بود و تو ی هواپیما هم جدا از بقیه نشسته بود تا رسیدن به هتل
اول از همه ایت رفت و تهکوک رو بیهوش کرد
ته :چشامو باز کردم دیدم دست منو کوک بسته شده
ی دختره جلومون بود اومد جلو که کوک چشاش چار تا شد و بلند گفت ا/تتت
باورم نمی شد اون ا/ته خیلی خشگل بود موهاش خیلی بلند بود
ا/ت واقعا منو چطور از اون دختره خپل تشخیص ندادی و حالا می بی نی که لوییس و انا می هم دارن بهتون خیانت می کنن
تهکوک :یر لوله اصلحه ای که روی سرمون بود رو احساس کردم
ا/ت :شلیک کنید
( همزمان باهام)
تهکوک:چشامو بستم و صدای تیر اومد و ایت بلند گفت :سوپرایز
نامی :الان دستاتونو باز می کنم
ا/ت :نههه
نامی :دیر گفتی ولی چرا
ا/ت :چون الان... چون الان
نامی
نمی دونم ا/ت نمی خاست دستاشونو باز کنم که دیدم کوک دویید دنبال ا/ت
ا/ت هم شرو کرد به فرار کردن
ا/ت:غلط خوردم
کوک :دیگه دیره
ا/ت :خیلی خب
کوک:(ا/ت رو بلند کرد و بردم تو اتاق و) (استغفرالله 😂😂)
نامی :خب ما بریم دیگه تا شاهد صدا های بد نشیم
ا/ت:کوک تورو خدا درد داره
کوک:چی تو فک کردی چیییی...!
خاک تو سرت ا/ت من فقط بوست می کنم ( و کم کم نزدیک ا/ت شدم لبامو روی لباش گذا شتم وادامه دادم
از اون شغل لعنتی بسرون اومدمو همیشه کنار ا/ت بودم و حواسم بهش بود
تورو خدا اینو بترکونین
افریننننن
بیب بریم پارت بدی 🐼 🧚🏻♀️ 🤍 کور خوندی ای اخریه دیه بدو بدو 😂😂✨
۱۶.۷k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.