دلم گرفته ای دوست
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من
گر از قفس گریزم
کجا روم کجا من؟!
کجا روم که راهی
به گلشنم ندارم
که دیده برگشودم
به کنج تنگا من
نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد آشنا من
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من...
هوای گریه با من
گر از قفس گریزم
کجا روم کجا من؟!
کجا روم که راهی
به گلشنم ندارم
که دیده برگشودم
به کنج تنگا من
نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد آشنا من
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من...
۱.۶k
۰۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.