"توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمینِ سرد خوابیده بود. چیزی
"توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمینِ سرد خوابیده بود. چیزی نداشتم تا کمکش کنم. از فکر پیرمرد خوابم نمیبرد. رختخوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم. میخواستم در رنج پیرمرد شریک باشم. آن شب مریض شدم، اما روحم شفا پیدا کرد؛ چه مریضیِ لذت بخشی"
#چمران
#چمران
۱۴.۱k
۲۶ مهر ۱۴۰۰