ببر و اهریمن
#ببرواهریمن
پارت ۵
.
.
راوی
.
تهیونگ دستاش و روی سینه های کوک گزاشت،تعجب کرده بود و نمیدونست چیکار کنه،کوک لب پایین تهیونگ رو گاز گرفت تا همکاری کنه و تهیونگ این رو فهمید،با تردید شروع به همکاری کرد ولی کوک میخواست بیشتر از این پیش بره.
جونگکوک دستشو سمت دکمه شلوار تهیونگ برد ولی تهیونگ دستش و گرفت،کوک از تهیونگ جدا شد و به چشماش نگاه کرد
کوک-چیکار میکنی؟
تهیونگ-ما...(مکث)...من نمیتونم...الان نه
کوک-داری شبیه دخترا رفتار میکنی تو همیشه میتونی
تهیونگ-ولی...
کوک-من هرکاری بخوام انجام میدم...
تهیونگ-خواهش میکنم...(درحال فکر کردن برای یه بهونه خوب)
تهیونگ🧠💡
تهیونگ-میدونی...اصلا...اصلا من پریودم
کوک-(خنده)
تهیونگ از فرست استفاده کرد و از دست تهیونگ فرار کرد...
حمایتــــــکنید
پارت ۵
.
.
راوی
.
تهیونگ دستاش و روی سینه های کوک گزاشت،تعجب کرده بود و نمیدونست چیکار کنه،کوک لب پایین تهیونگ رو گاز گرفت تا همکاری کنه و تهیونگ این رو فهمید،با تردید شروع به همکاری کرد ولی کوک میخواست بیشتر از این پیش بره.
جونگکوک دستشو سمت دکمه شلوار تهیونگ برد ولی تهیونگ دستش و گرفت،کوک از تهیونگ جدا شد و به چشماش نگاه کرد
کوک-چیکار میکنی؟
تهیونگ-ما...(مکث)...من نمیتونم...الان نه
کوک-داری شبیه دخترا رفتار میکنی تو همیشه میتونی
تهیونگ-ولی...
کوک-من هرکاری بخوام انجام میدم...
تهیونگ-خواهش میکنم...(درحال فکر کردن برای یه بهونه خوب)
تهیونگ🧠💡
تهیونگ-میدونی...اصلا...اصلا من پریودم
کوک-(خنده)
تهیونگ از فرست استفاده کرد و از دست تهیونگ فرار کرد...
حمایتــــــکنید
۵۰۹
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.