نپرس حال مرا تا غزل به لب دارم

نپرس حال مرا تا غزل به لب دارم
خودت بفهم که حالم بد است و تب دارم
.
فقط بگو لقب "شاعری" به من ندهند
بگو که من دل خونی ازین لقب دارم
.
... و بی تو این همه شعری که هیچ می ارزند
... و بی تو دفتر شعری که بی سبب دارم
.
ببین به چشم خودت، بی تو سرد و متروک است
همیشه خانه ی عشقی که آن عقب دارم
.

تنها امید زنده بودنم..دلم تنگ برات..فدای دل تنگ تو..بمیرم برات بدون من جه میکنی..عمرم..نفسم..عشقم..
دیدگاه ها (۱)

دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود،که میخوا...

داشتن تو در این دنیای بی درو پیکردر این دنیای موریانه زدهدر ...

معنای زنده بودن من، با تو بودن است ... ن...

ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع ناز چشم کسی جز تو خریدن ممن...

تو... قشنگترين عامل تپش قلب منی

𝚙𝚊𝚛𝚝14ویو سه ساعت بعد ویو ادویو توی چین شانگهایآت.. ددیکوک.....

وقتی دعوت بودید نامزدی...یارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط