فیک رزمین پارت ۲
که یک دفعه یه نفر با ماسک اومد و نشست رو صندلی رو به رویی اول تعجب کرده بودم ولی وقتی ماسکش رو دراورد تعجبم بیشتر شد ولی سعی کردم خودم و عادی نشون بدم
رزی : شما اینجا چیکار می کنید جناب پارک
جیمین : جناب پارک یادم تا چند ماه پیش موچی بودم
رزی : منم یادم چند ماه پیش با هم کات نکرده بودیم
جیمین : رزی من واقعا متاسفم نمی خواستم با هات کات کنم ....
رزی : ولی کردی حالا هم همه چی تموم شده مستر پاک
از اون کافه لعنتی اومدم بیرون خیلی حالم بد شد با دیدن جیمین اون همین جوری با هام کات کرده و الان اومده میگه ببخشید
همین جوری که راه میرفتم دخترا هم اومدن پیشم
جنی : رزی چی شد
لیسا : حالت خوبه
جیسو : ببخشید باید بهت می گفتیم
رزی : من حالم خوبه و دیگه نمی خواهم ببینمش و از دست شما هم ناراحت نیستم
با دخترا رفتیم سمت خونه امشب باید زود می خوابیدیم چون فردا باید می رفتیم جشنواره ماما
در خانه
بعد از اینکه لیسا کلی خندوندمون دخترا رفتن خوابیدن ولی من به سختی خوابم برد
فردا یک ساعت قبل جشنواره
از دید سوم شخص
همه ی دخترا اماده بودن که زنگ زدن گفتن ماشین شما پنچر شده و باید با ماشین گروه بی تی اس برید
همه دخترا حالشون گرفته شد چون میترسیدن براشون حرف درارن ولی رزی استرس داشت چون نمی خواست جیمین رو ببینه
ون گروه بی تی اس اومد همه دخترا رفتن سوار ون شدن ویکی یکی احترام گزاشتن و رفتن سمت پنج تا صندلی اخر وقتی رزی می خواست بشینه یه صندلی خالی کنارش بود و جیمین سربع رفت و کنار رزی نشست رزی تعجب کرد
رزی : چرا اومدی اینجا
جیمین : دلم می خواهد پیش عشقم بشینم
و رزی یک زره از جیمین فاصله گرفت
و جیمین دوباره فاصله اون یک زری رو پر کرد
ورزی چون حال نداشت بیخیال شد
چند دقیقه گذشت و یخ جمع شکست همه با هم حرف میزدن
از دید رز
خیلی حالم داشت بد می شد بخاطر اینکه کنار جیمین نشستم
جیمین: این چه لباس کوتاهی که پوشیدی
رزی : فکر نکتم به شما ربطی داشته باشه
جیمین : من دوست پسرتما
رزی : تو دوست پسرم بودی
همه پیاده شدیم و رفتیم بشینیم بی تی اس ردیف اول نشسته بود و ما ردیف دوم یکم از نشستن خسته شدم و رفتم دستشویی دم دستشویی بودم که چانیول اومد
چانیول : هنوز فکر هاتو نکردی
رزی : نه ما نمیتونیم با هم باشیم من دوست ندارم
از دید سوم شخص
جیمین هم به جمعشون اضافه شد رزی تا جیمین رو دید چانیول رو بوسید
رزی : شما اینجا چیکار می کنید جناب پارک
جیمین : جناب پارک یادم تا چند ماه پیش موچی بودم
رزی : منم یادم چند ماه پیش با هم کات نکرده بودیم
جیمین : رزی من واقعا متاسفم نمی خواستم با هات کات کنم ....
رزی : ولی کردی حالا هم همه چی تموم شده مستر پاک
از اون کافه لعنتی اومدم بیرون خیلی حالم بد شد با دیدن جیمین اون همین جوری با هام کات کرده و الان اومده میگه ببخشید
همین جوری که راه میرفتم دخترا هم اومدن پیشم
جنی : رزی چی شد
لیسا : حالت خوبه
جیسو : ببخشید باید بهت می گفتیم
رزی : من حالم خوبه و دیگه نمی خواهم ببینمش و از دست شما هم ناراحت نیستم
با دخترا رفتیم سمت خونه امشب باید زود می خوابیدیم چون فردا باید می رفتیم جشنواره ماما
در خانه
بعد از اینکه لیسا کلی خندوندمون دخترا رفتن خوابیدن ولی من به سختی خوابم برد
فردا یک ساعت قبل جشنواره
از دید سوم شخص
همه ی دخترا اماده بودن که زنگ زدن گفتن ماشین شما پنچر شده و باید با ماشین گروه بی تی اس برید
همه دخترا حالشون گرفته شد چون میترسیدن براشون حرف درارن ولی رزی استرس داشت چون نمی خواست جیمین رو ببینه
ون گروه بی تی اس اومد همه دخترا رفتن سوار ون شدن ویکی یکی احترام گزاشتن و رفتن سمت پنج تا صندلی اخر وقتی رزی می خواست بشینه یه صندلی خالی کنارش بود و جیمین سربع رفت و کنار رزی نشست رزی تعجب کرد
رزی : چرا اومدی اینجا
جیمین : دلم می خواهد پیش عشقم بشینم
و رزی یک زره از جیمین فاصله گرفت
و جیمین دوباره فاصله اون یک زری رو پر کرد
ورزی چون حال نداشت بیخیال شد
چند دقیقه گذشت و یخ جمع شکست همه با هم حرف میزدن
از دید رز
خیلی حالم داشت بد می شد بخاطر اینکه کنار جیمین نشستم
جیمین: این چه لباس کوتاهی که پوشیدی
رزی : فکر نکتم به شما ربطی داشته باشه
جیمین : من دوست پسرتما
رزی : تو دوست پسرم بودی
همه پیاده شدیم و رفتیم بشینیم بی تی اس ردیف اول نشسته بود و ما ردیف دوم یکم از نشستن خسته شدم و رفتم دستشویی دم دستشویی بودم که چانیول اومد
چانیول : هنوز فکر هاتو نکردی
رزی : نه ما نمیتونیم با هم باشیم من دوست ندارم
از دید سوم شخص
جیمین هم به جمعشون اضافه شد رزی تا جیمین رو دید چانیول رو بوسید
۵۳.۴k
۰۹ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.