میدونی من از اون دسته آدما نیستم که وقتی دلم میگیره بخوام

میدونی من از اون دسته آدما نیستم که وقتی دلم میگیره بخوام مدام غر بزنم و تو مشکلاتم سر دیگرانو به درد بیارم. اخلاقم اینجوریه که وقتی دلم غم داره،چشام‌ نمیخنده ولی همونجور که کنارت نشستم،پا به پات میگم و میخندم.
دلم واسه شمایی که بخواین حال خوبِتون به خاطر حال بدِ من بد بشه میسوزه‌.
فقط این وسط یکی هست که همیشه قبل اینکه بخوام به خاطر همه ی بودناش کنارم ازش تشکر کنم،دستمو مشت میکنم میکوبم تو سینه ش و اونقدر این کارو میکنم تا آروم بشم‌. اینجور وقتا هیچی نمیگه. به خودش قسم که فقط نگام میکنه. با عشق زل میزنه بهم و آخرش که آروم ‌میشم میپرم بغلش و میگم غلط کردم. اونوقت تازه یادم ‌میاد شکر کنم که هنوز توی قلبم‌ دارمش.
بعد همونجور که صورتمو نوازش میکنه به دردای دلم گوش میده...
راستش ما فکر میکنیم خدا فقط گوش میده و هیچی نمیگه.
ولی خدا خط بریل بلده. همونجا که تو بغلشی و اون قلبتو نوازش میکنه،با دستاش رو قلبت یه چیزایی مینویسه که شاید تو بلد نباشی بخونی ولی آرومت میکنه ... خیلی آرومت میکنه
همه ی اینا تو یه بیت خلاصه میشه :
"نگو تویِ این شبا نمیدونی من چیه دردم
من که هیچ جایی به جز تو بغلت گریه نکردم"

عزیزِ از رگِ گردن به ما نزدیک تر ؟میدونی که ماها فقط تو رو داریم
خودتو از ما نگیر که تحمل این یکیو نداریم
#حنانه_اکرامی
دیدگاه ها (۲)

تو یه شهر کوچیک زندگی میکنمیه شهری که به هر طرف نگاه کنی آدم...

من زنی دیوانه امهرشبدر بالکن خانه امماه را زندانیبرکه ها را ...

سخت استهمزیستی دائمبا کسانی که دغدغه‌هایت را نمی‌فهمنداما عز...

⚘𝓕𝓪𝓽𝓲𝓶𝓪⚘

# سناریوسناریو درخواستی وقتی باهاشون بحث کردی و تا صبح بیرون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط